خط در زمان هخامنشیان

خط هخامنشی یا دبیره‌ای میخی است که آن دسته از سنگ‌نبشته‌های هخامنشی را که به فارسی باستان است به آن نوشته‌اند. کتیبه‌های مذکور در تخت جمشید، دشت مرغاب، بیستون، الوند، شوش، و آسیای کوچک به فرمان شاهان هخامنشی، به ویژه داریوش یکم و خشایارشاه کنده شده‌اند. پس با ما همراه باشید.
23 ساعت و 36 دقیقه پیش
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
خط در زمان هخامنشیان
خط در زمان هخامنشیان
همزمان با روی کار آمدن سلسله هخامنشی، زبان و خط آرامی (سامی، زبانها) چنان جایگاه مهمی یافته بود که در پهنه وسیعی از مصر تا هند، مکاتبات دولتی به این زبان و خط بود و کاتبان آرامی در دستگاه‌های حکومتی جایگاه برجسته‌ای داشتند. به همین دلیل، هخامنشیان نیز زبان و خط آرامی را به عنوان زبان و خط اداری در سراسر قلمرو خود به کار می‌بردند.

به علاوه، هریک از سرزمین‌های قلمرو پهناور هخامنشی، زبان و در مواردی خط محلی خاص خود را داشت، مانند عیلامی، بابلی، مصری، یونانی، لودیایی و لوکیایی. دلبستگی هخامنشیان به تبار ایرانی‌شان سبب شد که برای نخستین بار خطی برای نگارش فارسی باستان ابداع کنند.

این خط جدید که خط میخی فارسی باستان خوانده می‌شود، با ۳۶ نشانه هجایی ـ الفبایی، هشت واژه‌نگار، نشانه واژه جداکن و چند نشانه برای اعداد، از ساده‌ترین خطوط میخی به شمار میرود. 

ابداع خط میخی فارسی
دیاکونوف، ابداع خط میخی فارسی باستان را به مادها نسبت داده و بر این باور است که آن را بر پایه خط آرامی و خطوط میخی اکدی و اورارتویی ساخته‌اند. گیرشمن ابداع این خط را به زمان چیشپیش ( ۶۷۵ـ ح۶۴۰ق م)، پسر هخامنش، نسبت داده است و هالوک عقیده دارد که اختراع این خط در زمان کورش کبیر (حک: ۵۵۹ـ۵۳۰ق م) آغاز شده است و در زمان داریوش اول (حک: ۵۲۲ـ۴۸۶ق م)، نشانه‌هایی بدان افزوده و آن را کامل کرده‌اند. 

برخی نیز بر این باورند که این خط را به فرمان داریوش اول ابداع کرده‌اند. 

شایان ذکر است که لوحی زرین با کتیبه‌ای به زبان و خط فارسی باستان به نام اَریارَمنه (۶۴۰ـ ح۵۹۰ق م)، جد داریوش اول، و لوح زرین دیگری در سه قطعه با کتیبه‌ای به نام اَرشامه (۵۹۰ـ ۵۵۹ق م)، پدربزرگ داریوش اول، در همدان یافت شده است.

شیوه نگارش برخی از نشانه‌ها و وجود چند اشتباه دستوری در این الواح، که فقط در کتیبه‌های متأخر هخامنشی دیده می‌شود، موجب تردید در اصالت آن‌ها شده است.

ازاینرو، این الواح را الواحی یادبودی از دوره اردشیر دوم یا اردشیر سوم دانسته‌اند.

اگر خط میخی فارسی باستان در زمان داریوش به کار گرفته شده باشد، کتیبه‌های کوچک و سه زبانه کورش در دشت مُرغاب را نیز باید کتیبه‌هایی ساختگی و یادبودی به شمار آورد.

کاربرد خط میخی فارسی
تاکنون تصور می‌شد که خط میخی فارسی باستان مخصوص نگارش کتیبه‌های سلطنتی بوده و کاربرد عام نداشته است (د. ایرانیکا، ج ۶، ص ۴۵۸)

اما شناسایی لوحی گلی به این زبان و خط در سال ۱۳۸۶ش/ ۲۰۰۷ در میان هزاران لوحه اقتصادی و اداری، که هرتسفلد در ۱۳۱۲ش/ ۱۹۳۳ در ارگ تخت جمشید کشف کرده بود، نشان داد که کاربرد این خط محدود به فرمان‌های شاهانه نبوده است. 

روش نگارش فارسی باستان
فارسی باستان از زمان داریوش اول به خط آرامی نیز نوشته می‌شد. 

کتیب‌های ناخوانا به خط آرامی، اما به زبان فارسی باستان، در سمت راست درِ ورودیِ آرامگاه داریوش اول در نقش رستم وجود دارد که ترکیب (hsyty wzrk xsayaiya vazrka = یعنی شاه بزرگ) و کلمه (m'hy mahya=یعنی در ماه) در آن شناسایی شده است.

به نظر می‌رسد این کتیبه به زمان اردشیر دوم (حک: ح ۴۰۵ـ۳۵۹ق م) یا اردشیر سوم (حک: ح ۳۵۹ـ۳۳۸ق م) تعلق داشته باشد. 

پس از حمله اسکندر مقدونی و فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی در ۳۳۰ پیش از میلاد، خط میخی از رواج افتاد.

سلوکیان که جانشینان اسکندر بودند، بسیار کوشیدند تا یونانی مآبی و زبان و خط یونانی را در سرزمین‌های ایرانی بگسترانند.

حتی پس از روی کار آمدن اشکانیانِ ایرانی تبار (ح ۲۴۷ق م)، تا مدت‌ها زبان و خط یونانی در سرزمین‌های ایرانی به کار گرفته می‌شد.

اشکانیان در آغاز چنان تحت تأثیر فرهنگ و زبان یونانی بودند که حتی نام و القاب خویش را به خط و زبان یونانی بر سکه‌هایشان حک می‌کردند.

به نظر می‌رسد که بلاش اول (حک: ح ۵۱ـ۷۶ یا ۸۰ میلادی) نخستین پادشاه اشکانی بود که خط و زبان پارتی، از زبان‌های ایرانی میانه شمال غربی، را در کنار زبان و خط یونانی به کار گرفت. شاهد این مدعا وجود حروف پارتی (= ول، نشانه اختصاری برای walasیعنی بَلاش) بر سکه‌های اوست.

منبع:

حسن رضائی باغبیدی، تاریخ زبانهای ایرانی، ج۱، ص۳۷، اوساکا ۲۰۰۹.
I M Diakonoff, "Media", in The Cambridge history of Iran, vol۲, ed Ilya Gerdhevitch, Cambridge ۱۹۸۵، ج۱، ص۱۱۴.
Roman Ghirshman, L'Iran des origines a l'Islam, Paris ۱۹۵۱، ج۱، ص۱۶۳.
Richard Treadwall Hallock, "On the old Persian signs", Journal of Near Eastern studies, ۲۹  / ۱۹۷۰، ج۱، ص۵۲ـ۵۵.
Khashayar Bahari, "The oldest old Perisan text", Iran and the Caucasus, ۵ (۲۰۰۱)، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۱.
W Brandenstein and M Mayrhofer, Handbuch des Altpersischen, Wiesbaden ۱۹۶۴، ج۱، ص۱۷.
Roland Grubb Kent, OldPersiangrammar, texts, lexicon, New Haven ۱۹۵۳، ج۱، ص۱۲.
Rudiger Schmitt, "Altpersisch", in Compendium linguarum , ibid, ۱۹۸۹، ج۱، ص۶۰.
Rudiger Schmitt, "Altpersisch", in Compendium linguarum , ibid, ۱۹۸۹، ج۱، ص۷۱۸.
Rudiger Schmitt, "Altpersisch", in Compendium linguarum , ibid, ۱۹۸۹، ج۱، ص۷۱۷.
C B F Walker, Cuneiform, Berkeley ۲۰۰۴، ج۱، ص۴۶.
Mattew W Stolper, "Elamite" in The Cambridge encyclopedia of the world's ancient languages، ibid، ج۱، ص۱ـ۲۸.
Ernst Emile Herzfeld, Archaeological history of Iran, London ۱۹۳۵، ج۱، ص۴۸.
Richard Nelson Frye, "The Aramaic inscription on the tomb of Darius", Iranica Antiqua, vol۱۷ (۱۹۸۲)، ج۱، ص۹۰.
حسن رضائی باغبیدی، راهنمای زبان پارتی (پهلوی اشکانی)، تهران ۱۳۸۵ش الف، شالف، ص ۱۳ـ۱۵.
حسن رضائی باغبیدی، تاریخ زبانهای ایرانی، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۶، اوساکا ۲۰۰۹.)


© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط